ابعاد برنامه ریزی استراتژیک
علی فؤاد کشیش
زیر نظر معاونت. زینب مسلم الموسوی
1- چشم انداز استراتژیک: این تصویر ذهنی از آنچه سازمان باید در آینده باشد، در ذهن و افکار مشتریان و مشتریان نشان می دهد. این چشم انداز چارچوب کلی را که امیدهای آینده پیش بینی شده سازمان را تعریف می کند، روشن می کند. این چشم انداز با دقت و با دقت فرموله می شود و در پرتو متغیرهای متعددی که معمولاً توسط سازمان برون یابی می شوند، به دست می آید. به طور معمول نشان دهنده هدف سازمان است، اما قابل دستیابی است. مسیر آینده سازمان، مقصدی که میخواهد به آن برسد، موقعیتی که میخواهد رهبری کند، اهدافی که قصد دستیابی به آن را دارد و قابلیتها و پتانسیلهایی که قصد توسعه آن را دارد را مشخص میکند. چشم انداز نباید با بیانیه ماموریت و هدف سازمان تضاد داشته باشد. بر تصویر خود تمرکز می کند، آنچه که می خواهد به آن دست یابد، و زمانی که سازمان به اهدافش دست یابد چه شکلی خواهد بود. 2- مأموریت استراتژیک: وجود هر سازمانی با مأموریت خاصی که به دنبال دستیابی به آن است مرتبط است. این مأموریت اجزای اساسی خود را از ارزشهایی که بنیانگذاران آن دارند، محیطی که سازمان در آن فعالیت میکند و جامعهای که به آن تعلق دارد، میگیرد. مأموریت هدف یا دلیل وجود سازمان در یک محیط خاص است. این یک سند مکتوب است که بیانگر اساسنامه سازمان و راهنمای اولیه برای همه تصمیمات و تلاش ها است. معمولاً یک دوره زمانی طولانی را در بر می گیرد و می توان آن را اینگونه تعریف کرد: “چارچوبی که سازمان را از نظر حوزه فعالیت، محصولات، مشتریان و بازارهایش از سایر نهادها متمایز می کند. هدف آن روشن کردن دلیل اساسی وجود سازمان، هویت، عملیات و عملکرد سازمان است.” اهمیت مأموریت در نقش آن به عنوان عنصری از انسجام و وضوح هدف برای هر سازمان نهفته است. همچنین به عنوان یک نقطه مرجع برای تصمیم گیرندگان عمل می کند. مأموریت باید مختصر و کلی باشد، زیرا راهنمای کلی و راهنمای برنامه ریزی استراتژیک محسوب می شود. 3- تحلیل استراتژیک: فرآیندی است که از طریق آن یک تحلیل استراتژیک محیطی انجام می شود. این شامل بررسی محیط خارجی برای شناسایی مهم ترین چالش های پیش روی سازمان و همچنین تجزیه و تحلیل محیط داخلی برای شناسایی مهم ترین نقاط قوت و ضعف سازمان است. تحلیل استراتژیک این گونه تعریف میشود: «ضرورت تحلیل محیطی برای برنامهریزی استراتژیک و عدم اتکا به گذشته ضروری است، زیرا متغیرها بهسرعت در حال تغییر و تحول پویا هستند. آنچه اکنون فرصت است ممکن است فردا ناپدید شود و آنچه نقطه قوت است به ضعف و بالعکس تبدیل شود. در حالی که همان ماموریت را حفظ می کند.”
4- انتخاب استراتژیک: مرحله بعد از فرآیند تحلیل محیطی است. این مرجع در فرآیند متوالی و به هم پیوسته است که در آن جایگزین های استراتژیک ارائه می شود و بهترین ها در بین آنها بر اساس معیارهای تعیین شده توسط خود فرآیند انتخاب انتخاب می شوند، که در درجه اول بر نتایج تجزیه و تحلیل محیطی مندرج در مراحل قبلی متکی است. بر اساس اطلاعات به دست آمده از تجزیه و تحلیل محیطی، استراتژی تعیین می شود که بین منابع و قابلیت های داخلی سازمان از یک سو و الزامات محیط خارجی از سوی دیگر همسویی ایجاد می کند. سازمان یک تجزیه و تحلیل SWOT انجام می دهد که در آن تلاش می کند از نقاط قوت برای بهره برداری از فرصت ها، کاهش یا کنترل نقاط ضعف و مقابله با تهدیدات احتمالی استفاده کند.